دلا مشتاق ديدارم ، غريب و عاشق و مستم كنون عزم لقا دارم ، من اينك رخت بربستم تويي قبله همه عالم ، ز قبله رو نگردانم بدين قبله نماز آرم ، به هر وادي كه من هستم اي سرزمين من اي وطن من اي سرزمين من اي گهر جان با تو در جان من ، شور زمان نام باشكوهت شعله ي دل ها نام تو گل شود بر لب ما غايت لطف حق خانه ي ايمان نام تو پرتپش در هركران هم ره و هم نوا در صف دل ها خوانده ام هرزمان ، نام تو را در رگ لاله ها خون شهيدان راهشان جاودان تا هرزمان شوق تو در دلم داده جوانه نام تو هرزمان پرتپش در دلم عاشقانه شور تو در دلم جاودانه اي وطن من ، اي وطن من مي خوانم با شور و عشق و ايمان اي ايران با تو بسته ام پيمان در راهت ، جان مي دهم اي جانان اي ايران من ، خورشيد تابان آيينه ي دل ، آيينه ي جان در باور تو مهر ولايت تو سرفرازي ، با لطف يزدان آنجا كه باشد در خاطر من يادت هميشه ، همواره روشن از روز ازل ، سيمرغ اين خاك اي ايران ، مي ماند عشق تو هرجا كه باشم با من اي بهمن ، خانه ي دل هامان همواره با تو روشن مي پيچد ، عطر آزادي با نام جاويدت بهمن آمد به ايران خورشيد تابان آن يوسف جان ، آمد به مام عاشقان آمد به ايران آن جان روشن خورشيد بهمن ، آمد به مام عاشقان ما از تبار عاشقانيم با مهرباني هم زبانيم ما هم آوا با راستان هم پيمان با عشق و صلح ايران ما لبخند گل هاييم بهار دل هاييم آيينه ي فرداييم هرصبح چشم بيدار ما جان سرشار ما به لطف يزدان به مهر ايران هماره روشن هماره در همه جا از هركران ، عاشقان سوي تو دل ها ، روشن از راه دل كوي تو با جان و دل ، با شور سازندگي مي خوانيم نغمه هاي پايندگي مي رويم در راه روشن فردا ما باهم...